عاشقانه

ساخت وبلاگ

 

 مــــن و یــــــــاد تـــــو

 

بـه سـاز عشـق مـی چـرخـم بـه بـاغ سبـز چشمـانـتبسـاط گـــل بـه لـب دا…رم بیفشـــــانـم بـه دامـــــــانـت؟

تمــــام شهــر خـوابیــده ، مـن بــه یــاد تــــــــو بیــــدارم

سـراپــا چشــم دیــــــدارم کــه شــب تــابــد ز مـژگـانـت

خیــال عــاصیـــم امشــب ، امیــد دسـت گـرم تـــوسـت

چـه خـوش بخشیـده رویــایــی بـه مـن لبخنـد پنهــانـت

بـه هــــــم زد یـک نـگــاه تـــــو شـکــوه شهـــــرک دل را

چــه کــاری کـرده ای بـا دل بـگــو جــانــم بــه قــربـانـت؟

چـه بـنــوازی چـه نـنــوازی غــرورم سهــم قـلـــــب تـــــو

تــن و دل را بـپـیـچــم در حـــریــر عشـــــــق ســـــوزانـت
چشاتو وا نکن اینجا ، هیچ چی دیدن نداره
صدای ِ سکوت ِ لحظه ها ، شنیدن نـداره
توی آسمونی که کرکسا پرواز می‌کنن
دیگه هیچ شاپرکی ، حس ِ پریدن نداره
دستای نجیب ِ باغچه ، خیلی وقته خالیه
… از تو گلدون ، گلای کاغذی چیدن نداره
بذا باد بیاد ، تموم ِ دنیا زیر و رو بشه
قلبای آهنی که ، دیگه تپیدن نداره
خیلی وقته ، قصه ی اسب ِ سفید ، کهنه شده
وقتی که آخر ِ جاده‌ها رسیدن نداره
نقض ِ قانون ِ آدم‌بزرگا جـُرمه ، عزیزم
چشاتو وا نکن ، اینجا هیچ چی دیدن نداره
دوست دارم
سر به روی شانه های مهربانت می گذارم
عقده دل می گشایم گریه بی اختیارم
از غم نامردمی ها بغض ها در سینه دارم
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم
بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم
…خالی از خودخواهی من برتر از آلایش تن
من تو را والا تر از من برتر از من دوست دارم
عشق صدها چهره دارد عشق تو آینه دار عشق
عشق را در چهره آینه دیدن دوست دارم
در خموشی چشم ما را غصه ها و گفتگو ها ست
من تو را در جذب محراب دیدم دوست دارم
در هوای دیدنت یک عمر در چله نشستم
چله را در مقدم عشقت شکستن دوست دارم
بغض سر گردان ابرم قله آرامشم من
عشق افسانه است
من پذیرفتم که عشق افسانه است … این دل درد آشنا دیوانه استمی روم …شاید فراموشت کنم … با فراموشی هم آغوشت کنم

می روم از رفتن من شاد باش … از عذاب دیدنم آزادباش

گر چه تو تنها تر از ما می روی … آرزو دارم ولی عاشق شوی

آرزو دارم بفهمی درد را … تلخی بر خوردهای سرد را
خدای عشق
تکرار خاطرات تو شعر مجسم است/ من هر چه می نویسم و می خوانمت کم است/ تو کیستی پیامبری یا خدای عشق/ هر آیه از کلام تو چون وحی ملزم است/ تردید در برابر چشمان تو خطاست / حکم نگاههای قشنگت مسلم است/ من می رسم به تو شاید، هنوز، نه/ آینده ام به لطف تو اینگونه مبهم است

************
این اشک‌های شور
از کجا می‌آید مادر؟
-آب دریاها را
من گریه می‌کنم آقا.
- دل من و این تلخی بی‌نهایت،
…سرچشمه‌اش کجاست؟
- آب دریاها
سخت تلخ است آقا؟
دریا خندید در دوردست،
دنداهایش کف و
لبهایش آسمان

************
در خویش خسته‌ام!تکرار می‌شود همه‌ی لحظه‌های درد
دیگر ستاره‌های یخی نیز رفته‌اند…

ماه از درونِ شب به زمین فحش می‌دهد
تکرار می‌شود همه‌چیزی به رنگِ زرد

بنگر؛ آغوشِ خنده به رویم شکسته‌است
از شاخه‌های درختی که کشته شد
“تابوتِ مردنِ پرواز” زنده‌است
دیگر همیشگی شدنِ شعر مرده‌است.
٭
از خویش خسته‌ام

هر چیزِ تازه در دلِ من می‌شود سیاه
هر رنگِ تازه در نظرم می‌شود تباه
هر روز می‌شکند ریسمانِ من
هر روز
پاره می‌شود ایمانم از گناه
٭
از هم گسسته‌ام

هر چیزِ خوب تو گویی دروغ بود
حتی ستاره‌های یخی نیز
مرده‌اند
دیگر ادامه‌ی این راه بسته‌است
حتی خدای من امروز
خسته‌است.
***********
شب بود باران نمی بارید……….شکوفه لبخند نمی زد…………
اولین شب بود و پی اش هزار شب و پیشش هیچ شب…………..از آسمان برف می آمد و تو نگاهت را در کوله باری خواستنی گذاشتی و عزم رفتن کردی………
فاصله ی نگاه تو تنها به اندازه ی یک نت بود………نه یک پرده…….تنها نیم پرده………..دیگر اشک هایم هم برایت حرمت نداشت……………
به پنجره((ها))
کردم…………….چقدر برف….:.((عزیز امشب نرو برف هم بهانه ای است برای نرفتتنت………))
و تو ………….ساده حتی بی هیچ لبخندی یا حتی کلامی رفتی……….. و امروز فردای دیشب……………………عجب فاصله ی نگاهمان را زیاد کردی………….

********
وقتی نگاهت غمگین است قطره های پشت شیشه هم بغض می کنند…………نگاهت بی آواز است حتی باران هم شوقی برای بارش ندارد……..وقتی لبخندت ماتمکده ی چشم های بارانی ات می شود چکاوک حتی در باران هم می میرد……………وقتی نگاه زیبایت بی باران است دیگر آمدن بهار هم بهانه ای می شود برای فصل ها…………مگر میشود غریب باران غم نگاهت را ت…حمل کند و آن را به تنهایی به دوش بکشد؟ وقتی صدای نگاهت دیگر مرا صدا نمی کند………..دیگر هیچ بهانه ای برای لبخند نگاه من نیست………………بگذار حداقل غم غمگینی نگاه تو را به دوش باران بکشم……….می دانم نمی خواهی ولی بگذار سهیم غمگینی نگاهت باشم……………صدای نگاهم که برای غم چشمانت می گرید پیشکش نداشتن من در دل بی انتهایت…………….

***********
گاهی که دلمبه اندازهء تمام غروبها می گیرد

چشمهایم را فراموش می کنم

اما دریغ که گریهء دستانم نیز مرا به تو نمی رساند

من از تراکم سیاه ابرها می ترسم و هیچ کس

مهربانتر از گنجشکهای کوچک کوچه های کودکی ام نیست

و کسی دلهره های بزرگ قلب کوچکم را نمی شناسد

و یا کابوسهای شبانه ام را نمی داند

با این همه ، نازنین ، این تمام واقعه نیست

از دل هر کوه کوره راهی می گذرد

و هر اقیانوس به ساحلی می رسد

و شبی نیست که طلوع سپیده ای در پایانش نباشد

از چهل فصل دست کم یکی که بهار است

 

عاشقانه...
ما را در سایت عاشقانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی heartoflove بازدید : 269 تاريخ : شنبه 7 بهمن 1391 ساعت: 9:42

 دورم ز تو ای خسته خوبان چه نویسم؟

من مرغ اسیرم به عزیزم چه نویسم؟
ترسم که قلم شعله کشد صفحه بسوزد
با آن دل گریان به عزیزم چه نویسم؟

1020 شعرهای عاشقانه کوتاه

تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب
بدین سان خواب ها را با تو زیبا می کنم هر شب
تبی این کاه را چون کوه سنگین می کند آنگاه
چه آتش ها که در این کوه برپا می کنم هر شب
1020 شعرهای عاشقانه کوتاه

رفتی و ندیدی که چه محشر کردم
با اشکتمام کوچه را تر کردم
وقتی که شکست بغض تنهایی من
وابستگی ام را به تو باور کردم

1020 شعرهای عاشقانه کوتاه

طرح چشمان قشنگت در اتاقم نقش بسته
شعر می گویم به یادت در قفس غمگین و خسته
من چه تنها و غریبم بی تو در دریای هستی
ساحلم شو غرق گشتم بی تو در شبهای مستی

1020 شعرهای عاشقانه کوتاه

آنکه چشمان تو را این همه زیبا می کرد
کاش از روز ازل فکر دل ما می کرد
یا نمی داد به تو این همه زیبایی را
یا مرا در غم عشق تو شکیبا می کرد
1020 شعرهای عاشقانه کوتاه

ای که بر لبهای ما طرح تبسم می شوی
دعوت ما بوده ای، مهمان مردم می شوی ؟!!!

1020 شعرهای عاشقانه کوتاه

از دلم تا لب ایوان شما راهی نیست
نیمه جانی است درین فاصله قربان شما

1020 شعرهای عاشقانه کوتاه
کجایی ای رفیق نیمه راهم
که من در چاه شبهای سیاهم
نمی بخشد کسی جز غم پناهم
نه تنها از تو نالم کز خدا هم
1020 شعرهای عاشقانه کوتاه

درسکوت دادگاه سرنوشت
عشق برما حکم سنگینی نوشت
گفته شد دل داده ها از هم جدا
وای بر این حکم و این قانون زشت

1020 شعرهای عاشقانه کوتاه

عاقبت یک روز مغرب محو مشرق می شود
عاقبت غربی ترین دل نیز عاشق می شود
شرط می بندم زمانی که نه زود است و نه دیر
مهربانی حاکم کل مناطق می شود
1020 شعرهای عاشقانه کوتاه

از عشق هرچه بیشتر میشنویم سیرابتر میشویم و از دوست داشتن هر چه بیشتر ، تشنه تر

1020 شعرهای عاشقانه کوتاه

عشق همواره با اشک آلوده است و دوست داشتن سراپا یقین است و شک ناپذیر

1020 شعرهای عاشقانه کوتاه

عشق خشن است و شدید و در عین حال ناپایدار و نامطمئن و دوست داشتن لطیف است و نرم و در عین حال پایدار و سرشار از اطمینان

1020 شعرهای عاشقانه کوتاه

عشق بینائی را میگیرد و دوست داشتن میدهد

1020 شعرهای عاشقانه کوتاه

عشق در دریا غرق شدن است و دوست داشتن در دریا شنا کردن

1020 شعرهای عاشقانه کوتاه
کاش کسی بود امشب با من کمی قدم میزد… کمی شعر میخواند و کمی حرف میزد.. و من برایش درد و دل می کردم و برایش اشک می ریختم.. کاش کسی بود امشب و من برایش چای میریختم و او با لبخندی و نگاهی برایم دست تکان میداد…. کاش کسی بود امشب…

1020 شعرهای عاشقانه کوتاه

هنوز گریه هات یواش یواشه هنوزم شوق دیدن سرجاشه هنوز قصه همونه که همونه آره آخرشو تقدیر می دونه بذار تا روی مهتاب پا بذارم می خواستم عشقو اونجا جا بزارم فرار از سکوت این ستاره که نور خوب چشماتو نداره نوشتم باز یک لب بسته نامه که عشقت آخرین حرف لبامه

1020 شعرهای عاشقانه کوتاه

مرگ سهم ماست می دانم قسمت چشمهای بارانی گریه بی صداست می دانم مادرم با نگاه خود می گفت زندگی اشتباست می دانم یک نفر بهانه می گیرد در دلش جای پاست می دانم یک نفر بی گناه می میرد آه او آشناست می دانم

1020 شعرهای عاشقانه کوتاه

چه زیباست به خاطر تو زیستن و برای تو ماندن و به پای تو سوختن و چه تلخ و غم انگیز است دور از تو بدون خوشبختی زیستن و برای تو گریستن و به عشق و دنیای تو نرسیدن. ای کاش واقف بودی که بدون تو مرگ گواراترین زندگی است و بدون تو و بدور از دست های مهربان تو و بدون قلب حساست زندگی چه تلخ و ناشکیباست

1020 شعرهای عاشقانه کوتاه

بین ما فاصله ای نیست بجز فراموشی

تو را به یاد خواهم آورد

تو را به یاد خواهم داشت

تو را هر شب در رویاهایم تکرار خواهم کرد

و هر روز صبح که بر می خیزم

گوشه ی لبم لبخندست

بین من و تو رازهای نگفته ایست

که هرگز به کلام نخواهم آلود

1020 شعرهای عاشقانه کوتاه
به او بگویید دوستش دارم به او که قلبش به وسعت دریاییست که قایق کوچک دل من در آن غرق شده . به او که مرا از این زمین خاکی به سرزمین نور و شعر و ترانه برد . و چشمهایم را به دنیایی پر از زیبایی باز کرد

1020 شعرهای عاشقانه کوتاه

۱)صمیمانه به مردم اظهار علاقه کنید تا شما را دوست بدارند

۲) اگر شخصی در قلب خود به رفیقش احساس علاقه نمود باید به او بگوید و او را از علاقه خود مطلع سازد

۳)خوشرویی وتبسم کینه توزی را از بین می برد

1020 شعرهای عاشقانه کوتاه

در حسرت دیدار تو بگذار بمیرم

دشوار بود مردن و روی تو ندیدن

بگذار بدلخواه تو دشوار بمیرم

بگذار که چون ناله مرغان شباهنگ

در وحشت و انوده شب تار بمیرم

بگذار که چون شمع کنم پیکر خود آب

دربستر اشک افتم و ناچار بمیرم

میمیرم از این درد که جان دگرم نیست

تا از غم عشق تو دگر بار بمیرم

تا بوده ام ای دوست وفادار تو هستم

بگذار بدانگونه وفادار بمیرم

1020 شعرهای عاشقانه کوتاه

این چه امد نی است که بعد از تولد باید انتظا ر مرگ را کشید. نفرین بر این زندگی

1020 شعرهای عاشقانه کوتاه

بغضم چه بیهوده در لابه لای قطره های باران پنهان می شود و من چه عمیق فکر میکنم که درختان ایستاده دعا میخوانند…

عاشقانه...
ما را در سایت عاشقانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی heartoflove بازدید : 235 تاريخ : شنبه 7 بهمن 1391 ساعت: 9:55

 

 

پناهم می دهی امشب؟

 

سلام ای چشم بارانی ! پناهم می دهی امشب ؟
سوالم را که می دانی 

! پناهم می دهی امشب ؟
.
منم آن آشنای سالیان گریه و لبخند
و امشب رو به ویرانی ، پناهم می دهی امشب ؟
.
میان آب و گل رقصان ، میان خار و گل خندان
در آن آغوش نورانی ، پناهم می دهی امشب ؟
.
دل و دین در کف یغما و من تنها و من تنها…
در این هنگام رو حانی ، پناهم می دهی امشب ؟
.
به ظلمت رهسپار نور و از میراث هستی دور
در آن اسرار پنهانی ، پناهم می دهی امشب ؟
.
رها از همت بودن ، رها از بال و پر سودن
رها از حد انسانی ، پناهم می دهی امشب ؟
.
نگاهت آشنا با دل ، کلامت گرمی محفل
تو از چشمم چه می خوانی ؟ پناهم می دهی امشب ؟

.

 

چه زیباست بخاطر تو زیستن…

و برای تو ماندن… به پای تو بودن… و به عشق تو سوختن !
و چه تلخ و غم انگیز است دور از تو بودن و برای تو گریستن … !
ای کاش می دانستی بدون تو مرگ گواراترین زندگیست … !
بدون تو و به دور از دستهای مهربانت زندگی چه تلخ و ناشکیباست … !
چه زیباست بخاطر تو زیستن …
ثانیه ها را با تو نفس کشیدن … زندگی را برای تو خواستن … !
چه زیباست عاشقانه ها را برای تو سرودن … !
بدون تو چه محال و نا ممکن است زندگی… !
چه زیباست بیقراری برای لحظه ی آمدن و بوئیدنت … !
برای با تو بودن و با تو ماندن … برای با هم یکی شدن … !
کاش به باور این همه صداقت و یکرنگی می رسیدی 

!

 


ای کاش می دانستی مرز خواستن کجاست …!!!!
و ای کاش می دیدی قلبی را که فقط برای تو می تپد … !
.

.کاش می شد.....

 

 

 

کاش می شد در زمان عاشقی
عشق را در هر کجا فریاد زد
در زمان گیر دار زندگی
لحظه ها را یک به یک احساس داد
کاش می شد در شمار لحظه ها
عشق بی قید و قفس را یاد کرد
در حضور گرم و پرشور دو دست
لذت با هم شدن را یاد کرد
کاش می شد در کنار یکدگر
از حصار این مکان آزاد شد
در کنار جاده های بی کسی
عطر زیبای من تو ما شدن را یافت کرد
کاش می شد در دل مرداب غم
شادی یک دل شدن را داد زد
بر در دیواره های قلبمان
عکس عشقی جاودان را قاب کرد

.هنوزم در پی اونم/...

 

هنوزم در پی ِ اونم ، که میشه عاشقش باشم
مثل ِ دریای ِ من باشه ، منم چون قایقش باشم
هنوزم در پی ِ اونم که عمری ، مرحمم باشه
شریک ِ خنده و شادی ، رفیق ِ ماتمم باشه
هنوزم درپی ِ اونم که عشقش سادگی باشه
نگاه های پراز مهرش ،پناه ِ خستگیم باشه
میگن جوینده یابنده است ، ولی پاهای من خسته است
من حتی با همین پاها میرم تا حدّی که جا هست
هنوزم در پی ِ اونم ، که اشکام و روی گونه ام
با اون دستای ِ پرمهرش ، کنه پاک و بگه جونم
بگه جونم نکن گریه منم اینجام ، بزاردستا تو تو دستام
تو احساس ِ من و میخوای 

،

 

 منم ای وای تو رو میخوام
خدایا عشق ِ من پاکه ، درسته عشقی از خاکه
منم اون عاشق ِ خاکی ، که ازعشق ِ تو دل چاکه

 

 

 

000000000000000000000000

 

من منتظرت شدم ولي در نزدي

بر زخم دلم گل معطر نزدي

گفتي كه اگر شود مي آيم اما

مرد اين دل و آخرش به او سر نزدي


 

 

هر چه بر من گذشت حقم بود من از اين بيشتر سزاوارم تو گناهي نداري اي
 زيبا مرگ بر من كه دوستت دارم





 

در جوانی غصه خوردم هیچ کس یادم نکرد / در قفس ماندم ولی صیاد آزادم نکرد / آتش عشقت چنان از زندگی سیرم بکرد / آرزوی مرگ کردم مرگ هم یادم نکرد.

 

تکیه بر دوست مکن محرم اسرار کسی نیست / ما تجربه کردیم کسی یار کسی نیست

 



 


 

آرزو دارم شبي عاشق شوي .آرزو دارم بفهثمي درد را .تلخي برخوردهاي سرد را .مي رسد روزي كه بي من سر كني .مي رسد روزي كه مرگ عشق را باور كني ...

 


 



 

مهر تو به مهر خاتم ندهم ،وصلت به دم مسیح مریم ندهم،عشقت به هزار باغ خرما ندهم،یکدم غم تو به هر دو عالم ندهم

 

سفری غریب داشتم توی چشمای قشنگت،سفری که بر نگشتم غرق شدم توی نگاهت، دل ساده ی ساده کوله بار سفرم بود،چشم تو مثل یه سایه همجا همسفرم بود،من همون لحظه اول آخر راهو میدیدم،تپش عشق و تو رگهام عاشقانه می چشیدم

 



 

تو رو خواستن اشتباه بود - تو رو دیدن یه گناه بود - دلم از گناه نترسید - که وجودت چون پناه بود

 

تو بودی باور من-تو یار و یاور من- تو بودی عشق اول-رفیق آخر من- تو بودی شور هستی-رفیق خوب مستی-تو بودی کعبه ی عشق-مثل خدا پرستی

 


 

 

اندیشیدن به پایان هر چیز شیرینی حضورش را تلخ می کند... بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانند آغاز

 


 

من برنده ام ... چون نجواهایم را به ترانه های ماندگار تبدیل می کنم.

 

دل آدم ها به اندازه ی حرفهاشون بزرگ نیست ... اما اگه حرفاشون از دل باشه می تونه بزرگترین آدم ها رو بسازه

 

هميشه واسه گلي خاک گلدون باش که اگه به آسمون هم رسيد يادش باشه ريشش کجاست 

 

آسمان برای گرفتن ماه تله نمی گذارد ، آزادی ماه است که او را پایبند می کند 

 

اگر برگ درخت در پاییز نمی افتاد، جایی برای روئیدن برگ های بهاری پیدا نمی شد.

 

آن کس که با داشته های خوب خود خوشحال نیست ، با برآورده شدن آرزوهایش نیز خوشحال نخواهد بود.

 

درازترین سفر با یک گام برداشتن آغاز می شود.

 

باران را دوست دارم ، چون بی هیچ چشم داشتی به زمین می آید. این فاصله را  با تمام عشق طی می کند تا به ما اهالی خاک نوید تازگی و آبادانی بدهد.

 

جایی در پشت ذهنت ، به خاطر بسپار که اثر انگشت خداوند بر همه چیز هست.

 

ما را در سایت عاشقانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی heartoflove بازدید : 242 تاريخ : شنبه 7 بهمن 1391 ساعت: 9:59

 

دلتنگی یعنی : دقیقه به دقیقه گوشیتو چک کنی و وانمود کنی داری ساعتتو می بینی
.
.
.
یه جهان قاصدک ناز به راحت باشد / بوی گل ، نذر قشنگی نگاهت باشد
خداوند شب و روز تمام لحظات / پشت و پناه تو عزیزم باشد
.
.
.
همیشه درد از دیگران است ، گاه از نبودنشان ، گاه از بودنشان !
.
.
.
همیشه داشتن ” بهترین ها ” به آدم غرور خاصی میده

من مغرور ترینم ، چون تو بهترینی !
.
.
.
یه بغل گل های لاله ، سبدی پر از ستاره / می فرستم واسه دوستم ، که دلش مثل بهاره
.
.
.
لنگه های چوبی در حیاطمان گرچه کهنه اند و جیرجیر میکنند
اما محکمند ، خوش به حالشان که لنگه  ی همند
.
.
.
ای ثانیه ها مرا تب آلود کنید / سرتاسر خانه را پر از عود کنید
چشمان حسود کور ، عاشق شده ام / اسفند برای دل من دود کنید
.
.
.
گاهی ندانسته از یک نفر بتی درست میکنی

آنقدر بزرگ که از دست ابراهیم نیز کاری بر نمی آید
.
.
.
در نبودت شعر گل ماتم شود / قامت یاس و اقاقی خم شود
روح من هر دم تو را خواند ولی / در حضورت آتش جان کم شود

 

 

 

 

 

عاشقانه...
ما را در سایت عاشقانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی heartoflove بازدید : 322 تاريخ : شنبه 7 بهمن 1391 ساعت: 8:46

 

 

فریاد زدم دوستت دارم صدایم را نشنیدی!

اعتراف کردم که عاشقم ، جرم مرا باور نکردی!

گفتم بدون تو میمیرم ، لبخندی تلخ زدی !

از دلتنگی ات اشک ریختم ، چشمهای خیسم را ندیدی!

چگونه بگویم که دوستت دارم تا تو نیز در جواب بگویی که من هم همینطور!

چگونه بگویم که بی تو این زندگی برایم عذاب است ، تا تو نیز مرا درک کنی!

صدای فریادم را همه شنیدند  جز او که باید میشنید!

اشکهایم را همه دیدند!

آشیانه ای که در قلبت ساخته ام تبدیل به قفسی شده که تا

آخر در اینجا گرفتارم!

گرفتار عشقی که باور ندارد مرا ،

فکر میکند که این عشق مثل عشقهای دیگر این زمانه

خیالیست ، حرفهای من بیچاره دروغین است!

حالا دیگر آموخته ام که کلام دوستت دارم را بر زبان

نیاورم ، دیگر اشک نریزم و  درون خودم بسوزم !

اگر دلتنگت شدم با تنهایی درد دل کنم و اگر مردم نگویم که

از عشق تو مردم !

اما رفتنم محال است ، عشق که آمد ، دیگر رفتنی نیست ،

جنون که آمد ، عقل در زندگی حاکم نیست!

آنقدر به پایت مینشینم تا بسوزم، تا ابد به عشقت زندگی

میکنم تا بمیرم !

گرچه شاید مرا به فراموشی بسپاری ، اما عشق برای من با

ارزش و فراموش نشدنیست است!

www.heartoflove.niloblog.com

 

کاش کودک بودم تا بزرگترین شیطنت زندگی ام نقاشی روی دیوار بود

ای کاش کودک بودم تا از ته دل می خندیدم نه اینکه مجبور باشم همواره تبسمی تلخ برلب داشته باشم

ای کاش کودک بودم تا در اوج ناراحتی و درد با یک بوسه همه چیز را فراموش می کردم

www.heartoflove.niloblog.com

 

فسوس مي خورم ....چرا؟چرا با رفتن تو.............

بهار مي آيد ؟...آمدي در سرماي زمستان... به سردي زمستان بودي.....

به غم انگيزي  شبهاي تنهايي.....  به خشکي برف  ...مي روي..... بهار مي ايد ...

به نظر معامله خوبي  است....اميد ان دارم بهار گلي بر چهره ات بنشاند ...

چه اميد مبهمي...گردش روزگار خطا ندارد ....زمستان هيچ گاه بهار را نمي بيند...

www.heartoflove.niloblog.com

 

دیشب را تا صبح بدنبالت گشتم
لابه لای تمام خاطرات گذشته...
تمام خوبهایم را  ورق زدم...
لحظه به لحظه اش را...
رد پایت همه جا جاریست...
اما...
دوباره تکرار داستان همیشگی
نبود تو و انتظار من...!!!
امروز را هم دوباره دنبالت می گردم......مثل همه روزهای نبودت!!!
امروز هم سراغت را از تمام برگ ها می گیرم...!
شاید برگی را از قلم انداخته باشم!

 www.heartoflove.niloblog.com

 

شبیه برگ پاییزی پس از تو قسمت بادم

خداحافظ ولی هرگز نخواهی رفت ازیادم

خداحافظ واین یعنی در اندوه تو میمرم

در این تنهایی مطلق که می بندد به زنجیرم

وبی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد

وبرف نا امیدی ب سرم یکریز می بارد

چگونه بگذرم از عشق و از دلبستگی هایم؟

چگونه می روی با اینکه می بینی چه تنهایم؟

خداحافظ ،تو ای همپای شب های غزل خوانی

خداحافظ، به پایان آمد این دیدار پنهانی

خداحافظ، بدون تو گمان کردی که میمانم

خداحافظ، بدون من یقین دارم که میمانی

 

 www.heartoflove.niloblog.com

 

افسوس که کسی نیست........

افسوس که کسی نیست تاگذشته های پرملالم را از من بگیرد

وآینده ای پراز شادی را به قلبم هدیه کند

افسوس که کسی نیست!

تا بار فراق وجدایی را از دوش من بردارد

وکوله باری از محبت خویش را جایگزین آن کند

افسوس که کسی نیست.......

از من بخواهد ناگفته های قلبم را که عمریست خک خورده سینه ام شده است را برایش بازگو کنم

ودر پاسخ عشق بی پایانش را نثار دل بیمارم کند!

افسوس.........

افسوس که در این روزگار کسی نیست

جز سکوت وتنهایی و دلتنگی که عمری گوشه نشین قلبم شده اند

وهروز غم را بادلم همخوانی می کنند.

  www.heartoflove.niloblog.com

 

یک روز احساس کردم اگر اورا با یک غریبه ببینم تمام شهر را به آتش خواهم کشید.........

 اما امروز حتی کبریتی هم روشن نمیکنم تاببینم او کجاست و با کیست.............

روزی که به دنیا آمدم در گوشم خواندند اگر می خواهی در دنیا خوشبخت شوی همه را دوست بدار.....

....حال که دیوانه وار دوستش دارم می گویند فراموش کن!!!!!!!

 

 www.heartoflove.niloblog.com

 

 

 

 

 

 

 

عاشقانه...
ما را در سایت عاشقانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی heartoflove بازدید : 290 تاريخ : شنبه 7 بهمن 1391 ساعت: 8:50

آرشیو مطالب

خبرنامه